۱۳۹۲/۸/۱۰

ما را چه می شود ؟

آیا می دانستید ایران عزیزمان جزو ثروتمند ترین کشورهای جهان در حال حاضر است اما ما ایرانی ها کمترین بهره ایی را از آن نبرده و نمی بریم ؟!
آیا می دانستید که قدرتهای بزرگ از چهل سال قبل متحد شدند تا نظام پادشاهی ایران را که برای اولین بار پس از هزار و چهارصد سال داشت ایران و ایرانی را به جایگاه اصلی و واقعی خود می رساند ، به زیر بکشند و طرح نابودی هویت ایرانی را پیاده کردند ؟
آیا می دانستید ما مردم ایران را همواره بازیچه طرح ها و برنامه های شوم خود کردند تا به اهداف مالی و سیاسی آینده کشور و نسل های بعدی خود برسند و متاسفانه ما بدون آگاهی و متعصبانه و بی خردانه نقشهایی که برایمان تعیین کرده بودند و کرده اند را بدون کمترین توجه ایی به خوبی اجرا کرده و می کنیم ؟
آنها زنگ خطر ایران و تبدیل شدن آن به ابر قدرت بلامنازعه منطقه و حتی یکی از قدرتهای بزرگ جهانی ، پنج ، شش سال قبل از انقلاب شوم (طرح و توطئه جهانی ) با سخنرانی ایی که شاهنشاه غیرتمند و ایران دوست در مقابل زیاده خواهی ها و تاراج سرمایه ملی ایرانیان توسط آنها با قدرتهای بزرگ و شرکتها و غولهای بزرگ نفتی انجام داد و گفت که دیگر پس از اتمام این قراردادهای زورگویانه و غارتگرانه (( به هیچوجه )) تمدید نخواهند شد و باید قرارداد هایی با شرایطی که منافع ایران و ملت ایران را تامین کند بسته شود ، شنیدند و عزم خود را جزم کردند تا با وسیله اپوزیسیون خائن به ایران و منافع ایرانی و آینده نسلهای بعدی ، ایران را به قهقرای هویتی و تاریخی ایی که هزار و چهار صد سال درگیرش بودند برگردانند .

چرا باید اینهمه فرق بین ما و این ها باشد ؟ چرا باید این قدرتهای پیشرفته و بزرگ شدۀ امروزی از صد سال قبل فکر منافع امروزشان می بودند و امروز نیز فکر صد سال آینده شان هستند که نسلی که در صد سال دیگر در کشورهایشان زندگی می کند دارای چه منافع و امکانات مناسب با روز خود باشند ، اما ما حتی به فکر منافع روزمره خود نباشیم چه برسد که به فکر منافع آیندگان و فرداهای زندگیمان و کشور عزیزمان ایران باشیم ...!؟

آیا به این نمی اندیشید که چطور حکومتی که حتی یک مرگ بر آمریکا یا مرگ بر انگلیس یا به هر کشور دیگری ، نگفت اینگونه نابود می شود توسط همین کشورها !!! اما حکومتی که اساس حکومتش با مرگ فرستادن بر این کشورها و دشمنی با آنهاست آنهم درجهت منافع خودش نه مردم ایران و کشور ایران ! اینگونه توسط این کشورهای امپریالیستی حفظ و نگهداری می شود به این خوشگلی ؟!!!

ما را چه می شود که اینگونه منفعلانه رفتار می کنیم و کسی یا کسانی را که درجهت منافع ملی و هویتی و تاریخی ما قدم برداشته یا بر می دارند را نابود می کنیم اما همواره به دشمنان این مرز و بوم از صد ها سال پیش به این طرف ارزش و راه دادیم و حتی نوکری و بردگیشان را در ازای یک لقمه نانی که جلویمان پرتاب می کردند و می کنند کرده ایم ؟

ما را چه می شود که اینگونه چهار چنگولی به عقایدی وارداتی و مورثی که هیچ گونه آگاهی و مطالعه درستی هم راجبشان نداریم چسبیده ایم ، عقایدی که با عقاید سردمداران حکومت اشغالگر امروز ایران همسان است !!! 
آیا پیوندی نا گسستنی بین این دو جبهه (مردم و حکومت ) در ارتباط با عقاید مشاهده می کنید؟ آیا وقت آن نرسیده برای اینکه کشور خود را اصلاح کنیم از خودمان و افکارمان و عقایدمان،  شروع به اصلاح کنیم ؟ 
آیا نمی اندیشید که تغییر در نوع باورها و عقایدمان، این نظام فاسد و قرون وسطایی را که یک مشت روان پریش بی وجدان آنرا اداره می کنند سست و نابود می کند و دیگر هیچ حربه ای برای کنترل و سوء استفاده کردن از چیزیهایی که ما به آنها بارومند و معتقد (متعصب ) هستیم ندارد و دیگر هیچ گونه نمی تواند از گرده ما مردم سواری بگیرد و از ما همچون چهارپایان تنها درجهت رسیدن به خواست و اهداف خودش که همانا حفظ نظام آخوندی با هر حیله و مکر و وسیله ایی است ، در برنامه ها و طرح هایش استفاده کند !
بی شک اینچنین است وقتی حکومتی بر پایه یک ایدئولوژی مذهبی و دینی است تنها و تنها راز و رمز پاداری و ماندگاری آن ، گره ها و مشترکاتی است که بین عقاید مذهبی حکومت با عقاید و باورهای مذهبی مردم عامی جامعه خورده و دارند. و هیچوقت این جامعه از بند ظلم و بردگی و اسارت آزاد نخواهد شد مگر با دو روش :

اول اینکه جامعه ، خود از خود شروع کند و هر کس خود را به اندازه توان و قدرت ذهنی اش از بند و اسارت فکری و اندیشه ایی دور و پاک سازد و خود را به باورهای درست و سالم و انسانی که ریشه در هویت و تاریخ و تمدن و فرهنگ غنی خود دارد نزدیک کند ، 
دوم اینکه یک جنگ تمام عیار و مسلحانه صورت بگیرد تا شاید این نظام ایدئولوژیکی از خر مراد و قدرتی که در خواب هم نمی دید ، واژگون شود .

کاش جامعه ما کمی اهل خرد و اندیشه بود کاش اسیر سخنان زیبای روباهان ، کفتار صفت نمی شد ، کاش فریب خنده های موزیانه و سالوس گونه شخصیتهای روانی و زنجیری را نمی خورد که اینگونه خودش در وخیم تر شدن و اسفناک ماندن شرایط و اوضاع کشورش و زندگی شخصی اش شریک شود .! و در نهایت بهبود این شرایط را از همان جانی ها طلب کند .

باز به گفتۀ زیبای فردوسی بزرگ می رسیم که شاه کلید همه مشکلات و درد های جامعه ایرانی است :
به یزدان که گر ما خرد داشتیم 
کجا این سرانجام بد داشتیــــیم ؟
هرگز متوجه نشدم و نمی شوم چطور می شود این تناقض شدید و آَشکار را برای نسلهای بعدی (که اگر ایرانی باشد) ، توضیح داد ، که ما مردم این دوران چطور اینگونه منفعل بودیم و بی خردانه رفتار کردیم .