۱۳۹۱/۱۱/۲۸

رضا پهلوی: جانم فدای ایران

نظام اشغالگر جمهوری اسلامی بر عرصه تمامیت ارضی کشورمان تعرض می نماید و آقایان اهمیت و اولویت سوریه را برای ایران بیشتر از خوزستان می خوانند.


خوزستان سرزمین دلاور زنان و مردان حماسه آفرین، میراث گرانقدر و تاریخ ارزنده ایرانزمین از حکومت ایلامیان و بالندگی هخامنشیان در شوش، اشکانیان در مسجد سلیمان، مدافعان ایرانشهر ساسانی در شوشتر، تا جلوه گاه دانش پروری و خِردمداری نیاکان ما در گندی شاپور، بهشت تمدن و پاره ی تن ایران است.

پس از اشغال سرزمینمان در عصر کنونی، توسط حاکمان خودمدار و تمامیت خواه ولایتی، خوزستان مرکز استخراج نفت، نان آور ملت ایران، در پی یورش و تعرض ارتش صدام حسین به کشورمان دچار آسیب و خسارات جبران ناپذیری شد. در طول جنگ خانمانسوز هشت ساله، فرزندان مام میهن در عشق به وطن و برای حفظ وجب به وجب این مرز و بوم در شوش، شلمچه، بستان، هویزه، دزفول، سوسنگرد، اهواز، شادگان، اندیمشک و خرمشهر جان باختند و دست متجاوز بیگانگان را از  کشورمان کوتاه نمودند.

جمهوری اسلامی در طی سی و چهار سال گذشته با اندیشه صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورها، هدفمند با استفاده از سرمایه های کشورمان به تخریب هویت ایرانی پرداخته است و تنها اولویتش حفظ بقای نظام جمهوری اسلامی در مقابل «ایران» و «ایرانیت» است.

آقایان برای حفظ قدرت و ادامه حیات نظام ضد بشری جمهوری اسلامی مسئله هسته ایی را حق مسلم خود می دانند و به دفاع از همتای انسان ستیز خود « بشار اسد » به خود این اجازه را می دهند که سوریه را بر خاک مقدس خوزستان مام وطن اولویت دهند.

آقای علی خامنه ایی و یاران


زمان آن رسیده است که ایران را به ایرانیان باز گردانید، ایران را آزاد بگذارید و بدانید که دلیران این آب و خاک از فداکاری و از خودگذشتگی برای نگهداشت هر گوشه ایرانزمین دریغ نخواهند نمود.

ایران را رها کنید و به همتای خود بشار بپیوندید و ایران را برای دلیران ایرانمان آزاد بگذارید. 


چـو ایـران نباشــد تــن من مباد         در این بوم و بر زنده یک تن مباد
 همه سر به سر تن به کشتن دهیم        از آن به، که کشور به دشمن دهیم
اگر کُشت خواهد تو را روزگار         چه نیکوتــر از مرگ در کارزار


پاینده ایران
رضا پهلوی




۱۳۹۱/۱۱/۲۶

سپندارمذگان و هفته سپندارمذگان


* سپندارمذگان *
"سپندارمذ" لقب ملی زمین است.
یعنی گستراننده، مقدس، فروتن.
زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد.
زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را مانند مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است که همانا زن و زمین نماد عشق هستند.

جالب است بدانید که این آیین دو هزار سال قبل از بوجود آمدن روز ولنتیاین بوده و هست...
روز سپندارمذگان پنجمین روز از ماه اسفند در تاریخ زرتشتی است . اما پس از بوجود امدن تاریخ خیامی که شش ماه اول سال سی و یک روز است این روز شش روز جلوتر می افتد که می شود بیست و نهم بهمن ماه ... درهر صورت سر این دو روز اختلاف نظرهایی است که به نظر من و خیلی ها بهتر است که نگوییم روز عشق ، بگوییـــــــــــــم هفته عشق .

آری *سپندارمذگان* در ایران باستان جشن زمین و گرامی داشت عشق بود که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.

چرا وقتی ما و فرهنگ و تمدنمان از همه لحاظ پربار و زیبا و سرآمد همه تمدنهای جهان بوده نباید درنگهداری و برگزاری آن کوشا باشیم و بجای اینکه مقلد فرهنگ و باورهای وارداتی غربی و عربی باشیم ...پاسدار و مبلغ فرهنگ و تمدن و اصالت خود نباشیم .!!!؟؟؟

به امید روزی که همه ما ایرانی ها به هویت و فرهنگ و  تمدن پربار از دست رفته خود بازگردیم و بیش از این بر گرامیداشت آنها حساسیت بخرج دهیم ...
پیشاپیش روز و هفته عشق و زن و زمین و پرستار  برهمه ایرانیان شاد باد.


۱۳۹۱/۱۱/۲۰

این طایفه مرده پرست را خبر از شرم و حیا نیست


یه مشت کاسه لیس ، نون به نرخ روز خور ، بادمجون دورِ قاپچین ، بوقلمون صفت ِ دستمال بدست ، بی کفایت و بی لیاقت بی شعور و بی وجدان ، کسانی که نه معنای زندگی در این فرصت یکبار مصرف دنیا را می دانند نه به مزخرفاتی که در کله ما کرده اند خود باور دارند.
جانیان روانپریش ، پیشانی سیاه و نماز شب خوان که دستشان به خون و گرسنگی و فساد و فقر و زجرهای زندگی روزمره مردم ایران آلوده است . نه ترسی از فردای خود دارند نه شرم و حیا و غیرت و ناموسی می شناسند . و نه حتی گذشته خود را به یاد می اورند .
تمام هنرشان آویزان بودن از بیضه های کسی است که درون و برونش متوهم شده ، از جانشین بودن برای نایب امامی که صاحب زمان است !!!

وای از آن روز که گدا معتبر شود ...



احمدی نژآد سه روزه در مصر چه می کند

احمدی نژآد سه روزه در مصر چه می کند ؟


صدور ویزا برای شهروندان مصری بصورت یکطرفه از سوی دولت جمهوری اسلامی لغو شده .

قول مساعد همکاری و کمک های مادی و وامهای کلان و میلیارد دلاری به دولت مصر داده .

در دو حرکت توسط دو شهروند معمولی مورد حمله و اهانت شدید قرار می گیرد و او همچنان با انگشتان خود علامت پیروزی را نشان می دهد !!!

در کنفرانس خبری وقتی طرفِ مصری از کارهای اعتشاش گرانه و تفرقه اندازانه در بین جامعه مسلمان سنی و کمک به تشنج منطقه در جهت تقویت مذهب شیعه و بی احترامی به مذهب سنی ها از نظام اسلامی ملاها انتقاد می کند ، تهدید به قهر و ترک کنفرانس می کند .!!!

دست آورد این سفر برای ایران وایرانی :
هیچی که هیچ ، بخشی از ثروت وسرمایه ملی ایی که باید صرف ملت ایران و ایجاد اشتغال بشود خیلی آسان و راحت بدون هیچ سر و صدایی به آنها بخشیده می شود ، همانطور که به سوریه و لبنان و حزب الله و سایر کشورهای گدا گرسنه و تروریست پرور و بی خاصیت تا به امروز بخشیده و می بخشند.


خاک بر سرت با این سیاست خارجی دولت و نظامت که بجای اینکه دنبال کسب منافع برای مردم ایران و کشور ایران باشی فقط و فقط به دنبال امتیاز دهی و بذل و بخشش ثروت های ملی ایران و ایرانیان گرسنه آنهم بصورت کاملا یکطرفه هستی ...
هرجا که پا می گذاری بجز آبرو ریزی و افتضاح و مایه شرمساری برای هر ایرانی هیج غلطی نکردی و نمی توانی که بکنی
تمام هنر سخن گفتند دروغ است و دروغ و دروغ آنهم با وقیحانه ترین و بی شرمانه ترین نوعش ...




















۱۳۹۱/۱۱/۱۷

ایران اتومبیل ترمز بریده

ایران امروز همچون اتومبیلی است که ترمز بریده و راننده ایی هم پشت آن نیست و مسافران زیادی هم به نام ملت بخت برگشته ایران در آن اسیرند ...شاید می دانند که به زودی این ماشین ترمز بریده به یک مانع بزرگ و سختی برخورد خواهد کرد یا به ته دره ایی عمیق سقوط خواهند کرد ، شاید هم نمی دانند !!!
در هر صورت چه بدانند و چه ندانند جمعیت زیادی بیشتر به دنبال تهیه خوراک و مواد اولیه زندگی هستند .... !!! ( برنج و مرغ و روغن و نخود و لوبیا و .... )
اره گرسنه ایم و درد نان داریم بگذارید با شکمی سیر زندگی را با برخورد این اتومبیل ترمز بریده به تخته سنگی یا سقوطش در ته دره ایی وداع کنیم ....
راستی چه فرقی می کند که گرسنه باشیم یا سیر وقتی که زمانی برای نفس کشیدن نداریم

و اما کسانی که می گویند ما سیاسی نیستم دقیقا وضع همان مسافرانی را دارند که در این ماشین گرفتارند اما به جای نجات خود و دیگران از مرگ حتمی شان می گویند به ما چه که این ماشین راننده دارد یا نه !!! ترمز بریده یا نه ؟ به مانعی برخورد می کند یا ته دره می رود ، ما فقط لقمه نانی را که داریم می خوریم و به کاری هم که به ما مربوط نیست دخالت نمی کنیم .... خدا خودش درست کنه !!!

چه می توان گفت به این جماعت بجز اینکه : یا بیدار شوید یا همچنان فکر کنید که چون سکوت کنید در امانید .

بزرگترین دشمن امروز مردم ایران بی تفاوتی آنهاست . که اتفاقا این بی تفاوتی نتیجه معکوس اما مستقیم در زندگی شخصی تک تک آنها دارد .

اگر امروز و فقط امروز کاری برای مهار این ماشین بی راننده و ترمز بریده نکنیم فردایی وجود نخواهد داشت ، نگذاریم ایران به ایرانستان تبدیل شود ، نگذاریم تف و نفرین و آه و حسرت آیندگان نثار نسل امروز ما شود ....

پاینده ایران و ایرانی اصیل