۱۳۹۱/۳/۱۲

احمد کسروی


احمد کسروی مورخ و محقق ميهن دوست معروفترين قربانی سياست بدفرجام ملايان است . وی در گفتارها و آثار خود بي باکانه به نهادهای مذهبی و محل تأمل قراردادن ارزشهای مقبول دينی و فرهنگی توجه نشان می داد و توجه جامعه ايرانی را به خود جلب می کرد . کسروی با نهضت مشروطيت ايران بزرگ شده بود و به انقلاب مشروطه ياری رسانده بود . تاريخ ايران و سير تحولات آن را بهتر از هر کسی می شناخت. گاهی آنچنان از فرهنگ مغول و اسلام بدوی بيزاری می جست که گويی کسروی متعقل و انديشمند به يک انسان نامتعادل و تحمل ناپذير مبدل می گشت . از نخست وزيران و رجال نامور سياسی و استادان بی پرده نام می برد و بر آنان خُرده می گرفت که چرا سياست عدم دخالت دين و رحانيت در دولت را دنبال نمی کنند 
 .
 کيش شيعی با زندگانی دموکراسی نمی سازد و نتواند ساخت . اگر آب و آتش با هم توانند ساخت اينها هم توانند  ساخت.       احمد کسروی

راست است ما می بينيم دولتهای ما با ملايان نيک ساخته اند . در اين سه سال [پس از شهريور بيست ] ديديم که چه پشتيبانيها به ملايان نمايند و چه نقشه ها برای چيره گردانيدن آنها می کشند . ديديم که هنگامی که حاجی آقا حسين قمی از نجف آهنگ ايران کرد راديوی ايران تا مرز عراق به پيشواز او رفت و تو گفتی قهرمان لنينگراد را به ايران می آورد . راهپيمايی او را گام به گام آگاهی داد . ديديم که دولت به او رسميتی داد، رسميتی که ما تاکنون معنايش نفهميده ايم، و پيشنهادهای او را درباره چادر و چاقچور به رسميت پذيرفت و پاسخ رسمی داد . ديديم که پسر آقای حاجی سيد ابوالحسن برای گردش به ايران آمد و آقای ساعد نخست وزير آن زمان به همه فرمانداران و استانداران دستور فرستاد که پذيراييهای بسيار باشکوه ازاو کنند که رونويس نامه ها در دست ما است .
ديديم در اين سه سال راديوی ايران يک دستگاه ملايی گرديد که کم کم روشان باز شد و پارسال و امسال روضه هم خواندند و اگر جلوگيری نشود هر آينه سال آينده نوحه هم خواهند خواند و خانواده ها بايد پير امون راديوها دايره پديد آورند و به هوای آن سينه بکوبند و ترجيعهای نوحه را خوانند . ولی اينها سازشهای خائنانه ای ست . اينها سازشهای آن دسته از وزيرانی ست که بدخواهی آنان با توده و کشور از پرده بيرون افتاده ...
 در اين کشور يا زندگانی دموکراسی يا کيش شيعی، يا سر رشته داری توده يا حکومت ملايان، يا آن يا اين، هر دو يک جا نتواند...
ما که دسته پاکدينان يا  آزادگانيم سنجيديم و با خود  انديشيديم و به اين نتيجه رسيديم که بايد مشروطه را نگاهداريم و کيش شيعی را رها کنيم ... ايرانيان امروز به نام ايرانيگری می زيند نه به نام مسلمانی . از قانونهای خود پيروی می کنند نه از قانونهای اسلام...
ناچارم در اينجا يادآوری کنم که چه اعليحضرت محمد رضا شاه و چه جناب آقای بيات و چه هر نخست وزير ديگری، شاه اين توده و نخست وزير اين توده اند و اين باينده [شايسته] ايشانست که بيش از همه و پيش از همه در پی آسايش و فيروزی اين توده باشند . چه شاه و چه نخست وزير حق ندارند توده را فراموش کنند و تنها در پی پيشرفت کار خود باشند... اگر با ملايان مماشات خواهد شد پس مشروطه را رها کنند و مردم را از اين دو دلی و سرگردانی بيرون آورند. مشروطه را رها کنند و بيش از اين آبروی دموکراسی را نبرند...
بيش از همه روی سخنم با شاهنشاه جوان ايران است . اعليحضرت درس خوانده اند و اروپا ديده اند و از همه چيز آگاهند. چرا از سود توده خود ناآگاهی می نمايند؟ ! چرا راهی را که توانند رفت نمی روند؟ !
يک واژه سياست ما را قانع نخواهد گردانيد. اين واژه را وزيران بدخواه از خود تراشيده به گوش اعليحضرت رسانيده اند . آن کدام سياستی است که بدبختی بيست مليون [جمعيت کشور در سال ١٣٢٤ خورشيدی ] توده را می خواهد؟ ! آن کدام همسايه است که با اين آشکاری با ما دشمنی می نمايد؟ ! من سياستی نمی شناسم که ما ر ا به چنين زبونی و بيچارگی ناچار گرداند . اگر هم چنان سياستی هست، ما ناچار از پذيرفتن آن نيستيم . در جهان هيچ نيرويی نيست که بتواند ما را به غوطه خوردن در ميان آلودگيهای قرون وسطی و بيرون نيامدن از توی آنها ناچار سازد .
باز می گويم : اين عنوان را وزيران بدخواه خائن از خود ساخته اند . خودشان اين توده را هميشه درمانده و بيچاره می خواهند و چنين بهانه ای هم پديد آورده اند ... امروز ايران در ميان موجهای دو دريای بزرگ متلاطم افتاده و بهترين سياست، چه برای ما و چه برای ديگران، همان است که ما از اين گرفتاريها رها گرديم و توده نيرومندی باشيم و در ميان آن دو دريا ديواری پديد آوريم و از بهم خوردن باز داريم...

اقتباس از کتاب 23 سال علی دشتی گرداوری بهرام چوبینه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر