۱۳۹۱/۳/۱۵

آخوندها جبل العاملی هستند نه ایرانی +علت ورود آخوند شیعه به ایران +چرا آخوندها نام فامیلی شهرهای ایرانی دارند+ فقه شیعه جبل العاملی برگرده مردم ایران


آخوندها جبل العاملی هستند نه ایرانی
 
اولین ارتباط ازداخل ایران با آخوندهای امامی جبل عامل به داستان « سربداران » برمی گردد . پتروشسفکی ، درکتاب « نهضت سربداران » توضیح میدهد که سربداران درویشانی شیعه گرا درشهرسبزوار خراسان بودند که بصورت عیاران وجوانمردان و«فتیان» ،زندگی می کردند وضد ایلخانان مغول خراسان به پا خواستند وآنها توانستند با سوار بر موج اعتراضات ونارضایتی ها ،  حکومت خود رابرقرارسازند و 40 سال حکومت کردند وحاکمانش بزودی فهمیدند که یا باید ازمذاهب چهارگانه تسنن برای نظم امور استفاده کنند ویا ازدکانداران دینی سرزمین شیعه نشین کمک بگیرند به این صورت ما برای اولین بار درتاریخ ایران نام آخوندهای جبل العامل لبنان را می شنویم. آنها از آخوندی به نام « شمس الدین محمد بن مکی عاملی» که بدست عثمانی ها کشته شد ودربین آخوندهای شیعی به نام شهید اول معروف است برای بدست گرفتن امور فقاهتی جامعه شیعه در خراسان دعوت می کنند اما او این کار را انجام نمی دهد ودرعوض کتابی نوشته وبرای آنها ارسال می کند به نام « اللُمعة الدمشقية  » ، که اولین پایه کتب فقه شیعه محسوب میشود .
بنابراین 150 سال پس از سربداران هم درهنگام تاج گذاری شاه اسماعیل صفوی درتبریز هنوز

آخوند فقیه دوازده امامی درایران وجود نداشت وتمام دکانداران دینی اصلی اسلام در ایران مذاهب چهارگانه اهل تسنن داشتند وبخشهای مختلف ایران براساس قوانین آنها اداره می شد.

علت ورود آخوند شیعه به ایران
سالهای سال پیش از زمان شاه اسماعیل ، سلطنت عثمانی که پرچمداراسلام سنی بود روبه غرب گسترش پیدا می کرد وبه شرق قلمرو خود که ایران کنونی باشد چندان توجهی نداشت . هرچه قدرت عثمانی بیشتر می شد عرصه بر شیعیان دوازده امامی (که بافقدان شیعیان زندی واسماعیلی درآن موقع میشد از آنها به عنوان شیعیان امامی نام برد ) تنگ تر می شد. بداینگونه در دو موقعیت آنزمان ، عثمانی وکشورایران ، آخوندها عرصه حضورخود را در ایران فراهم دیدند چراکه وضعیت دکانداران دینی درجنوب لبنان به زحمت افتاده بود ودرایران هم پس ازشکست شاه اسماعیل درجنگ چالدران وافت عظمت معنوی او، اونیازمند به دین کارانی برای عادی ساختن اوضاع کشورداشت اما از این لحاظ دچار کمبود بود ، درنتیجه تصمیم گرفت که برای ارشاد رعیت وتبلیغ مذهب تازه تعدادی ازآخوندهای شیعه امامی را به ایران وارد کند (آخوند وارداتی ) . سپس دولت صفوی این علماء را بجای عتبات عالیات ، از جنوب لبنان به ایران می آورد .
بعد با به پادشاهی رسیدن شاه طهماسب میرزا، پایتخت این خاندان صفوی ازتبریز به قزوین منتقل می شود ونخستین آخوندهای امامی جبل العامل ( مانند نورالدین علی بن عبدالعلی جبل عاملی_مشهوربه محقق ثانی ) دراین شهر به خدمت وبردگی شاه طهماسب صفوی میرسند وازاین پس ایرانیان با مذهب جدیدشان رفته رفته آشنا می شوند وآخوند هایی که می توانستند خود را ازجبل العامل به قلمرو صفوی برسانند به کارهای مختلفی گمارده میشدند (ازجمله نظارت بربُقعه های رونق یافته شیعه امامی در مشهد وقم وشیرازوقزوین) وبدین ترتیب شبکه مافیایی آخوندهای عرب زبان لبنانی جبل العامل درایران درلوای دولت صفویه ایجاد می شود بطوریکه باعث به قدرت رسیدن «شیخ بهائی»می شود که درکودکی همراه پدرش (شیخ حسین جبل عاملی) به بحرین ایران می آید وفارسی یاد می گیرد ، شعرهایی می گوید ودردوردان شاه عباس صفوی تبدیل به شخصیت دوم مملکت می شود (یعنی علناً کشوربه دست بیگانگان افتاد) وتعریفهای پوچ وزیادی که ازطرف جبل عاملی ها درمورد کرامات اوشده خود نشان ازوجود مافیای آخوندهای لبنانی دردل دولت صفوی است . ازآن به بعد آخوندهای مهم درزمان صفوی اغلب « آقازاده » های همین جبل عاملی ها هستند که برایران حکومت کرده اند .
واین تشیع امامی وارداتی اگرچه باعث شد که ایران ازعالم اسلام جدا شود وبه استقلال دیگرباره ایران کمک کند اما نفوذ همین آخوندهای عرب دردستگاه صفوی باعث شد که روند استقلال ایران بکلی ازارزشهای فرهنگی ایرانی وحس وطن دوستی و وطن پرستی مانند آنچه فردوسی بزرگ بدنبال آن بود دورشود و تعصب وخرافه پرستی برمردم ایران مسلط شود و شعرهای بلند بالای فارسی جای خود را به « دعا نویسی » و « روضه خوانی » و« تعزیه وسینه زنی » دهد. دراین زمان غلو و زیاده گویی وشیوع خرافات درباره امامان شیعه بالا گرفت وقبرهای کشف شده آنها !!! درایران ، متبرک شیعه درمشهد وقم وشیرازوهرجای دیگر شدند و تبدیل به شفاخانه ومعجزه خانه شدند ، ونیز خردگرایی وتعقل اصولی درفقه جای خود را به توهم گرایی وخیال پردازی بدون تعقل داد وکشور عزیزمان را درمسیری انداخت که تا امروز هرروز نا توان تر ومالیخولیائی ترشده و می شود .
قیام مردم هرات که روزی بخشی ازایران بود درزمان « شاه سلطان ملا حسین صفوی » وحمله اشرف ومحمود افغان سنی مذهب به سمت پایتخت صفوی دقیقاً به سبب ستم وظلمی بود که آخوندهای شیعه برآنان روا می داشتند . محمود افغان درابتدا بخاطر دادخواهی به اصفهان آمد ولی دربار صفوی را لانه فساد وستم وجهل دید ووقتی به هرات برگشت خبرداد که میشود بی محابا تا اصفهان تاخت وتاج صفوی را به آسانی به چنگ آورد.
این آخوندهای عرب امامی جبل عاملی درواقع با رفتار واعمال دشمنانه خود علیه ایران وایرانی ، کشورایران را درسراشیبی سقوطی هولناک وطولانی قرارداده بودند که می توانست به تجزیه ایران منجرشود و وقتی « شاه / سلطان / ملا » حسین تاج خودرا درسینی گذاشت وگریان گریان آن را به محمود افغان تقدیم کرد ، لشکریان محمود افغان در سراسر اصفهان به دنبال علماء شیعه امامی گشتند تا انتقام سخت گیری ها وخشک مذهبی های آنان را بگیرند ونخستین گروهی هم که از قبل وبعد ازسقوط اصفهان آنجارا ترک کرده وفرارکردند وبه عتبات و جبل عامل بازگشتند همین علماء مفعول بودند.

دلیل داشتن نام فامیلی ملایان به نام شهرهای ایران 
پراکنده شدن آخوندها ازاصفهان در دو زمان صورت گرفت ، یکی دردوران محاصره اصفهان توسط افغان ها ویکی هم دردوران نادرشاه بزرگ افشار واصلاحات ضد مذهبی آخوندی او. درمرحله اول مقصد این آخوندهای عرب به سمت عتبات عالیات بود اما درمرحله دوم این آخوندها ی اواخرعهد صفوی درسراسر ایران پراکنده شدند.
ایت الله سید ابوالحسن اصفهانی                        آیت الله محمد هاشم چهارسوقی خوانساری
 

درمرحله اول فرار این آخوندهای عرب ازاصفهان ، آنها به کوه های غرب ایران که جهان صفوی شیعه را ازجهان عثمانی شیعه کُش جدا می کرد پناهنده شدند چون نمی توانستند به پیشروی خود به سمت عتبات عالیات ادامه دهند بنابراین درشهرهای دامنه های شرقی کوه ها گیرکرده وساکن شدند وفرزندان آنها به زودی اسمهایی ازاین شهرهای بخود گرفتند وبه آن نامها مشهورشدند مانند آخوند ها ی بروجردی ، گلپایگانی ، آشتیانی ، محلاتی ، خوانساری ، خمینی و...که هرگاه شجره هریک ازاین مزدوران را بگشاییم می بینیم که چند نسل قبلشان ازکجا بوده اند .
به هر روی آخوند های جبل العامل ، به کمک شمشیر خونریز صفویه ما را شیعه امامی ، روضه خوان ، اهل زیارت قبورمردگان عرب ، اهل جن گیری ودعا نویسی ، اهل دعای ندبه وکمیل ، اهل عزاداری های پایان ناپذیر برای قاتلین اجدادمان ، اهل خرد گریزی وقلاده تقلید به گردن انداختن کردند و اعقابشان چه درایران وچه درجنوب لبنان همیشه کشورما را یکی از دست آوردهای خود دانسته و به آن چشم داشته ودارند وکوشیده اند که ازآن بهره برداری کنند واین موضوع با انقلاب 57 قوت گرفت وبا سرعت سرسام آوری تمام ارزشهای ملی وتاریخی وهویتی مارا به یغما برده و می برند .

مذاهب اربعه ومذهب جعفری
دراسلام ، تسنن ( سنت گرایی ) بعد ازمرگ محمد ،  پیامبر اعراب ظهورکرد ودرپس رویدادهای زیاد سیاسی واجتماعی ، به چهارمذهب اصلی : « حنفی ، مالکی ، شافعی ، حنبلی » تقسیم شد.
اما تشیع معتقد به قطع ارتباط با عالم غیب نبود واعتقاد داشت که این ارتباط ازطریق علی و دو پسرش و بازماندگان حسین بن علی همچنان برقراربوده است و زمان جعفرصادق ، اودارای مذهبی خواصی نبود ودعوایش با دیگران برسرتفسیر سیاسی ازخود دین بود ونه مذهب ، او امامت را پایه ایی ازدین میدانست وخلافت را قبول نمی کرد . برای همین زمانی که خلافت ازامویان به عباسیان منتقل شد آنها تصمیم گرفتند به عمرشیعه پایان دهند وتحت فشار عباسیان بود که جعفرصادق منکرامامت خود شد واتصالش با عالم غیب را منکرگشت ومدعی شد که اوهم فقیهی مانند آن چهارفقیه بنیان گزار مذاهب اربعه اهل تسنن است اینگونه او ظاهراً و زیر قانون تقیه ، یک مذهب پنجم هم دراسلام ایجاد کرد که مذهب جعفری خوانده شد. جعفرصادق درسال 148 هجری دوسال قبل از ابوحنیفه درگذشت. و 180 سال بعد غیبت کبرای دوازدهمین امام آغازشد که تا امروزهم ادامه دارد.

فقه جبل العاملی درحکومت اسلامی
فقه ایی که آخوندهای جبل عاملی داشتند وارد ایران کردند وحکومت اسلامی آخوندی فعلی ایران هم برپایه همین فقه جبل عاملی بنا شده وقانون اساسی آن هم برمبانی این فقه پایه گذاری ونوشته شده است ، فقه جبل عاملی اساساً با هرنوع ملی گرایی مخالف است وبخاطر دوری بلند مدت ازمیدان عمل اجتماعی ، به امری انتزاعی مانند « امت » فکرمی کند که میتواند منافع ملت ها را به پای آن قربانی کند کما این که این نشانه ها را دراین نظام فقه جبل عاملی ملایان ایران که مبتنی برقانون اساسی ایی است که برپایه فقه جبل عاملی نوشته شده است می بینیم .درفقه جبل عاملی وجمهوری اسلامی هرکجا ازاسلام نامی برده شده است منظورشان همان تشیع دوازده امامی جبل عاملی است .
بدین سان جبل عاملی های مهاجر و مهاجم به ایران ، ازطریق فقه بی ریشه وبی وطن خودکه درقانون اساسی جمهوری اسلامی سربازکرده است ، پاداش تاریخی خود را می گیرند وهمانطور که درحکومت آخوندها می بینیم همیشه منافع ملت ایران به پای منافع حزب الله لبنان که بازوی مسلح فقه جبل عاملی است ریخته می شود .
با این اوصاف فقه جبل عاملی مانند بمب ساعتی است که پنج قرن است به کمر مردم بینوای ایران بسته شده وجز ضرر و زیان برای مردم ایران وکشورایران چیزی بهمراه نداشته است و روز سعادت و آزادی ما مردم ایران زمانی فراخواهد رسید که این مجموعه فقهی به زباله دان تاریخ انداخته شود و دین اسلام ازجایگاه سیاسی به جایگاه تاریخی واجتماعی خود که قلوب مردمان مومن وخلوت خانه های آنان است برگردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر