۱۳۹۲/۱/۱۰

بیشعوری و قوانین نا نوشتۀ بیشعورها


* تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند .
* اصلا نیازی به ریشه یابی و حل مشکلات نیست ، فقط یکی را پیدا کن که تقصیرها را گردنش بیاندازی .
*کم نیار ، تمام کاستی ها و خطاها را میتوان در پشت نقابی از وقاحت و پررویی و گستاخی پنهان کرد .هرچقدر جرمت بزرگتر است باید پررویی ات هم بیشتر باشد .
*تمام قوانین برای این به وجود آمده اند که نقض شوند ، اما فقط توسط تو نه کس دیگری ، اگر هم کسی دیگر این کار را انجام داد دودمانش را به باد بده .
*اگه قانونی دست و پایت را بست و از آن خسته شدی ، مطابق نیازت یکی دیگه بساز اما یادت باشه به محض اینکه به خواسته خودت رسیدی آن را  هم نقض و یاطل کن .
*هرگز در توانایی خود در بدست آوردن هر چیز کثیفی که اراده کردی شک نکن .
.
.
.
همه این ها قواعد و  قوانین نا نوشته ای است برای بیشعورها که طبق آن رفتار می کنند .
به یاد داشته باشیم که بی شعوری نوعی بیماری است که قوه تشخیص و نظام ارزشگذاری مبتلایان را آلوده می کند و باعث می شود تا این افراد هر کاری را بدون داشتن شایستگی آن ، بدونی ذره ایی احساس گناه و شرم و پشیمانی ، انجام دهند .!!!


بیشعوری مرضِ وقاحت و سوء استفاده از دیگران است ، یک بی شعور نمی تواند دیگران را تنها و آزاد بگذارد . این بیماری اگه بدون درمان رها شود حادتر می شود اما مشکل درمان بیشعورها اینه که آنها خودشان قبول ندارند که بیشعور هستند و اگر هم روزی قبول کند که بیشعور بوده و هست سعی می کند آنرا به گردن دیگران بیاندازد .

از این رو فقط درمان رفتارهای آشکار و زشت و تهدیدآمیز بیشعورها کافی نیست جرا که باعث می شود آنها آب زیرِکاه تر و حرفه ایی تر از بیشعورهای دیگر شوند که در مقابل هر نهی و اعتراضی مصونیت خواهند داشت .
بجای این باید قوه تشخیص و نظام ارزشگذاری آنها درمان شود و کاری کرد که باوجدانشان ، وجدانی که سالها با آن سرو کاری نداشته اند ، ارتباط برقرار کنند . باید خصایل انسانی بیشعورها را زنده کرد و حتما چنین کاری سخت و طولانی و طاقت فرسا خواهد بود.
از سوی دیگر این بیماری شدیدا مسری (واگیردار) است تا آنجا که حتی ممکنه یک درمانگر قوی و با ارداه نیز به راحتی تحت تاثیر استدلالها و دفاعیات یک بیشعور قرار بگیره و تا جایی پیش بره که بعد از مدتی خود او هم مثل یک بیشعور رفتار کنه .!!!


به این دلایل هست که باید بیشعوری را از درون تابلو خارج کرد و آنرا با شفافیت نمایش دهیم ، نباید از نامیدن بیشعورها به نام  بیشعور شانه خالی کنیم ، چرا که همین ملاحظات و تعارف هاست که باعث می شود بیشعورها بیشتر و بیشتر در بیشعوری خود غرق شوند . اگر دلمان برای خودمان نمی سوزد ، باید برای آیندگان هم که شده این کار را بکنیم .

دنــــــیــــا در خطر است ....



کتاب بیشعوری ، نوشته خاویر کرمنت 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر