در دوران
سلسله صفویه شکنجه هایی مانند : میله سرخ شده در چشم کشیدن ویا چشم را ازکاسه بیرون آوردن
ویا سرب مذاب در حلقوم محکوم ریختن ویا پوست بدن کسی را زنده زنده کندن ودرآن کاه
انباشتن ویا اسیرومحکوم را در دیگ روغن داغ فرو کردن وخلاصه اعمالی حیوانی و
وحشیانه نظیر اینها از ساده ترین وابتدایی ترین روش های شکنجه وکشتار بحساب می آمد
.
اما بزرگترین
جنایتهای آنها به غیر از این موارد ، پر وبال دادن به آخوند و ملا ، اعلام مذهب
شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور بود که تا کنون هم آثار و نتایج وحشتناک وخطرناک این
مسئله هیچوقت از صفحات تاریخ سیاسی میهن ما زدوده نشد ه است .
یکی دیگر
از آثار شوم و منحوس دوران صفویان در ایران رواج عزاداری وسینه و زنجیر زنی وقمه
زنی و شبیه سازی و تعزیه خوانی ونوحه سرایی و اعمالی نظیر اینها ، درماه های محرم
وصفر عربی بود که تا به امروز در میهن بلاکشیده و اسلامزده ما باقی مانده است و تا
قبل از دوران صفویا ن چنین حرکات قبیحی نه در ایران و نه در هیچ یک از دیگر
کشورهای مسلمانی که پیرور مذهب شیعه بودند دیده نشده بود وسابقه نداشت ونیز با
ناسزاگویی وفحشهای ناموسی به خلفای راشدین ( ابوبکر وعمر وعثمان) بخصوص لعن ونفرین عمر بن خطاب ومراسم شرم آوری مانند
عمرسوزان درروز تولد « عمر» ازحرکات بیشرمانه ایست که از آنزمان مرسوم گردید و مروج آن
ملا ممد باقرمجلسی بود.
ازقرن دهم
هجری به بعد دیوی عامی و یاوه گو به نام « ملا محمد باقر مجلسی» با وارد شدن به کادر قدرت سیاسی ومذهبی ، این مراسم شرم آور
را در مغزهای پوک شاهان صفوی جای داد و به مرحله اجرا رساند و شرف وحیثت وتمدن
مارا به سخره گرفت ومارا به قهقرای قرون وسطی کشانید.
این ملای
بی شان وبی مقدار که علاوه بر نامی ننگین که در تاریخ ازخود به جای گذاشت برای
اینکه به مکتب شیعه ملایان واپسگرا وزن و مقامی بهتر ومستحکم تر دهد همراه نوشتن
خزعبلات در دو کتاب به نامهای « بحارالانوار» و « حلیّة المتقین » گرد آوری هزاران حدیث وروایات بیشرمانه و ساختگی وبی سرو
ته در آنها ، در کتاب بحارالانوار افسانه ایی را هم برجای گذاشت وآن سرگذشت
مجعول و شرح حال « شهربانو » دختر یزگرد سوم شاه ساسانی بود که در همین رابطه من در
مطالب بعدی در همین وبلاگ با عنوان « افسانه شهربانو» دلیل ایجاد این افسانه و منشاء ایجاد و ساخته شدنش را خواهم گفت
واینجا مطلبی که در این باره می آورم از کتاب « زندگی نامه امام حسین » نوشته « جواد فاضل » است که این ملا در کتابش آنرا نوشته و درهمین رابطه می باشد
:
« ... و به موجب روایات و احادیث معتبر ، بعد از هجوم لشکریان
اسلام به ایران وشکست یزگرد سوم ، دو دخترش به نامهای « شهربانو» و « کیهان بانو » به اسارت درآمده وبه مدینه فرستاده شدند.
روزی حضرت علی
این دو دختر را در بازار برده فروشان می بیند وآنها را میشناسد بنابراین آنها را
خریداری کرد وبه خانه خویش برد و به آنها گفت : چون شما
ازا صل و نسب سلطنتی وشاه زادگی برخوردار هستید ، شما را آزاد کرده ونیز اجازه
میدهم که درصورت تمایل در میان خاندان ما برای خود همسری انتخاب نمایید . که در
نتیجه شهربانو امام حسین را خواستار شد و کیهان بانو به « محمد ابن
ابی بکر » تمایل
نشان داد و...»
به این ترتیب ملا محمد باقر مجلسی ضمن به اسارت کشیدن افکار غرق در دروغ و خیالبافی ایرانیان ، به مذهب شیعه نیز وزن و جایگاهی بیشتری بخشید زیرا حداقل همسر یکی از معتبرترین امامان شیعه ، دختر یکی ازشاهان ساسانی محسوب گردید .
بعدها آخوندهای شپش بازهم با فرصت طلبی و استفاده ازهمین حدیث جعلی ، به منظور اخاذی بیشتر از مردم بی نوا وفریب خورده از این شاهزاده خانم ایرانی که اساساً وجود تاریخی هم ندارد ولی بعداً زن امام حسین می شود طبق معمول امامزاده وفرد مقدسی ساختند و روایتی را شایع کردند که این زن از دست دشمنان همسرش متواری شده وبه سوی زادگاهش ایران پناه آورد ودرکوهستان اطراف شهر ری مورد شناسایی تعدادی از سربازان معاویه قرارگرفت وبدنبالش بودند که اورا دستگیر کنند به همین دلیل همسر امام سر به آسمان بلند کرد که از الله کمک بطلبد . او درواقع می خواست بگوید « یا هو » اما زبان درکامش به خواست الله چرخید وفریاد بر آورد « یا کوه » که کوه بلافاصله دهان بازکرده و این بانوی مکرمه را در دل خود فرو کشیده وازشرّ دشمن درامان ومحفوظ ساخته است ...
بعد ازساختن چند تایی ازاین قصه های مبتذل ومسخره در محلی که مورد نظر راویان مربوطه بود بارگاه وبقعه ایی برپا گردید که محل دخل وروزی و درآمد کلاّشان و کلا ه برداران عبا پوش وعمامه به سر گردید (منظورم بقعه و بارگاه ملکوتی « بی بی شهربانو » در کوههای اطراف شهر ری می باشد .)
((حالا ببیند این حدیث چقدر بی مایه و احمقانه است که می گوید کوه شهربانو را درخود فرو کشید یعنی اینکه این خانم تقریباَ زنده بگور می شوند که بعدها برای ایشان بارگاه می سازند واگر چنین است چرا این خانم که ازمقربین درگاه الله است ، چون زن امام حسین ا ست ، وازمقامی بالا برخورداراست وقتی از الله درخواست کمک کرد و الله هم از خواست او با خبر بود بجای اینکه کوهی را بازکند و او را درون کوه جای دهد تا اوزنده بگور شود سنگی را برسر دشمنانش نیانداخت تا هم این خانم ساختگی درذهن انسانهای بیمار نمیرد وهم اینکه دشمنان کسی که از مقربینش هست کشته شوند ؟؟؟ اصولا چرا آن زن زنده بگورمیشود اما دشمنانش سالم وتندرست باقی می مانند؟ وهم اینکه نام خودش را به عنوان الله چاره ساز بیشتر مشهور می کرد بخصوص برای ایرانیان شیعه !!! البته این ازعدالت الله است وزیاد هم نباید تعجب کرد اگر غیرازاین عمل می شد وبه شهربانو بلایی نمی رسید باید به نبود الله شک می کرد ))
بله به این ترتیب است که با گذشت بیش از 1400 سال ازچپاندن اسلام به زور به ما و گذشت چهارقرن پس از اعلام مکتب شیعه به نام مذهب رسمی کشور ، ایران وایرانی که خود زمانی پیشرو علم ودانش و معرفت وهنر وتمدن و پرچم دار آزادی و آزادگی بود ، در ته دره عمیق وبی انتهایی افتاده و گیرکرده که بازیچه دست مشتی ملا و آخوند وروضه خوان بی سواد وکلاّش و خون آشام وغیره ایرانی گردیده که بزرگترین هنرشان دروغگویی وجعل اکاذیب واحادیث واخبار ، بزرگترین اختراعشان آفتابه ، بزرگترین علم ومعرفتشان نوشتن تذکره نامه ها و رسالهای بی سرو ته و توضیح المسائل ها ، بزرگترین دانش سیاسی اشان ولایت مطلقه وقیح یاهمان فقیه و بزرگترین هدفشان نابودی قومیت وملیّت وغرور و تمدن وفرهنگ و افتخارات ملتی تاریخی و سربلند میباشد. تا این کشور متمدن وباستانی واین قوم سرافراز را در ردیف کشورهای اسلامی بدون مرزجغرافیایی در آورند . اما زهی ز خیال باطل مگراینکه بگور خودشان ببرند.
به این ترتیب است که رژیمی بدوی به نام جمهوری ننگین اسلامی با نام الله ( بت سنگی ایی که نامرئی شده) واسلام ( که فقط وفقط مخصوص قوم وقبایل اعراب صحرای عربستان است به قول خود قرآن) مملکتی را غصب واشغال کرده وتکیه برجای بزرگانی زده که زمانی باعث فخر ومباهات وغرور نه تنها ایرانی که بلکه تمام تاریخ بشریت بوده اند ، بزرگانی همچون شه شاهانشاه شاهان « کوروش بزرگ » کسی که نخستین نویسنده و اعلام کننده واجرا کننده ونظارت کننده وبه نتیجه رساننده برابری حقوق بشر ، درتاریخ کل بشریت بود و تا ابد هم خواهد ماند و نظیری در این هستی برای او پیدا نخواهد شد .
بدین صورت است که ملت ایران تبدیل به امت اسلامی و سفیه هایی ( نادانها واحمقها ) می گردند که نیاز به قیّم وسرپرست دارند ( چوپان) ورهبر و بنیانگزار این رژیم سفاک و غیرقانونی وغیر متعارف در توجیه سیستم سیاسی و عقیدتی دستگاه حکومتی اسلامی اش درکتاب خُزَعبلاتش به نام « ولایت فقیه » نوشته است:
« ولایت فقیه به معنای قیومیّت شرعی وعرفی وقانونی قیّم دانا ست بر صغیر نادان وسفیه ، وکسی که قیّم ملت محسوب می شود وظیفه همان قیّم بالغ بر صغیر نابالغ و سفیه را دارد چون که مردم جاهل وناکامل اند و نیاز دارند که به کمال فکری و روحی و عقیدتی برسند و این کار فقط از فقهای اعلام و آیات اعظام بر می آید .»!!!!
ادامه در بخش چهارم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر