در قوانین قضایی آمده که : اگرکسی استخوان «کون» کسی رابشکند بطوریکه همیشه ازاوغائط بیرون آید و یا اگر«خصیۀ» مردی را ، یا یک طرف « فرج » زنی را یا یک طرف «مقعد» کسی را ببرند ویا مردی را چنان ناقص
کنند که ازقدرت «جماع» بیفتد ، تمام اینها مشمول جزا وخونبها می شود...
ویا اینکه : درصورتی که مرد بدون اجازه زن دائمی
وعقدی خود « منی » رابیرون فرج اورها کند این عمل شامل 10 مثقال طلا جزیه است اما همین عمل با کنیز یا صیغه جزیه ای
ندارد ...
یا این که در بخش دیگری آمده : اگرکسی « ذکر» مردی را ازبیخ یا « هشفه » ببرد ویا هردو طرف « فرج » زنی را ببرد ، خواه آن زن بکر باشد
یا بکرنباشد ، وخواه فرج اش کوچک باشد یا بزرگ اینها تمامی شامل جزیه می گردد...
در قسمت قصاص آمده که : قتل مجرم به وسیله سنگسار(رجم) ازارکان واجب اسلام است ونمی توان
سنگسار را تبدیل به تیرباران ویا به دارکشیدن ویا گردن زدن با شمشیر نمود وکسی که
مشمول « رجم » می شود باید فوراً حکم درباره اش اجرا گردد و هیچ چیز نباید
مانع اجرای قصاص گردد ودراین نوع قصاص باید ازسنگ های کوچک استفاده کرد که محکوم
به تدریج جان بدهد .
درقسمت
قوانین امنیتی وجنایی آمده : هرکس برای ایجاد رعب وهراس وسلب امنیت و آسایش مردم دست به
اسلحه گرم ویا سرد ببرد محارب با الله ومفسد فی الارض است .
*** البته این قانون چماقداران وقداره بندان وآدم کشان خود رژیم
اسلامی ملایان را دربرنمی گیرد وفقط برای مردم بیرون از این طایفه صاحب قدرت
یعنی 90% ملت اسیر درظلم وستم این وحوش قابل
اجرا و شدنی است .
در جایی دیگر از این قوانین قضایی (ماده 186 مجازات اسلامی) آمده که : هرگروه وجمعیت متشکل که دربرابر حکومت اسلامی ایستادگی یا
قیام نماید ، تازمانی که هسته مرکزی آن فعال ویا باقی است ،تمام اعضاء وهواداران
آن به هر نحوی که در پیشبرد اهداف آن سازمان فعالیت وتلاش ویا حرکتی داشته باشند
محارب اند ، حتی اگر درشاخۀ نظامی واجرایی آن گروه نباشند.
قوانین قضایی ملایان |
ماده 226 مجازات اسلامی : قتل نفس درصورتی موجب قصاص می باشد که مقتول شرعاً مستحق
قتل یا کشتن نباشد ، اما اگرمستحق قتل باشد باید استحقاق قتل اورا طبع موازین شرعی
وادله لازم دردادگاه اثبات نماید و...
دنباله این ماده غیرعقلانی
وغیرمنطقی وابلهانه که به قاتل این اجازه راه میدهد که خود قاضی ودادستان ومجری
قانون شود در تبصرۀ 2 ازماده 290 آمده که :
درصورتی که
شخص کسی را به اعتقاد قصاص یا مهدورالدّم بودن بکشد واین امردردادگاه برقاضی یا
حاکم شرع معلوم گردد که مقتول مهدورالدّم نبوده ومستحق قصاص محسوب نمی شده ، این
امر (این قاتل ) در حکم خطای
شبیه به عمد است اما اگر مرتکب قتل ، ادعای خویش را به اثبات برساند وثابت نماید
که شخص کشته شده زمانی به هر دلیلی مهدورالدّم اعلام شده بود، قصاص ودیه ازاو ساقط
می گردد.
برپایه این قوانین اسلام ناب
محمدی ، که بسیارظالمانه واحمقانه و حتی غیر بشری وحیوانی است این نظام حکومتی
اسلامی درایران اجازه کشتن هر مخالف وهرانسانی که بر افکاروعقاید این رژیم منفور
ودستگاه حاکم نقدی وارد سازد واصولاً آنها را برمبنای عقل وخرد خود رد کند ، صادر
کرده است . کما اینکه دراین مدت بیش ازسی سالی
که ازعمرش درایران گذشته است ،هزاران انسان بی گناه را برمبنای همین قوانین اسلامی
به قتل رسانده وبا توسل برهمین قوانین ازگناه بری الذّمه شده اند ویا نهایتاً به
پرداخت دیه وخونبها یی محکوم شده اند و دوباره درصدد تکرار اعمال تروریستی خود
برآمده اند.
با خواندن این رسالات ودیدن این
فتواها وقوانین که توسط این جانیان روان پریش صادرشده است ازخود می پرسیدم که :
چرا هر چه ازطرف این آخوند ها فتوا
داده شده وقوانین ودستوراتی که ازسوی اینها صادر شده تا این حد مستهجن وسکسی و
غیرعقلانی است ؟؟؟
چراخلاصۀ همه این رسالات وتوضیح
المسائل ها وکتب فقهی وعقیدتی اینان باهم مشابه است و همگی آنها به منجلابی سرشار
از « منی » ختم میشود؟؟؟
چرا درچشم آخوند وملا جایی که سخن
ازانسانیت وانسان بودن به میان می آید فقط تصویری از«کون و فرج وذکر و لواط و غائط و ...» نقش می بندد وجایی که حرف ازعدالت زده می شود
بازهم این فکر پوسیده آنها اکثراً حول محور « شکستن کون و کشیدن بیضه (خصیه مرد) و بریدن یک طرف یا هردوطرف فرج ومقعد ، ویا بریدن ذکرازبیخ
یا هشفه» می چرخد؟؟؟
چرا در داوریهایشان زن نصف مرد حق
خون بها دارد ویا نصف برادرویا یک هشتم شوهر ارث می برد؟؟؟
چرا زنان که نیمی ازجامعه را تشکیل
میدهند از چشم اینان فقط عروسکهای سکس ویا وسیله شهوترانی این هرزگان می باشند
وهرجا هم که به علت عارضه ایی طبیعی آنان دردوران کوتاه قاعدگی یا پریود قرار
میگیرند ونمی توانند حوائج شوهران مومنشان را برآورده سازند مردان مومن والله ترس،
می توانند یا مجازند که با همسرخود عمل شرم آور «لواط» را انجام دهند بدون اینکه آنها
مرتکب اشتباهی انسانی شوند وکفاره ومجازات و جزیه ایی به آنان تعلق گیرد درحالیکه
این مورد در برابرحیوانات به اینگونه نیست ومستوجب دادن کفاره به صاحبش می باشد؟؟؟
چرا درعلم طب اینان، پزشک اگربادست
ممکن باشد مداوا کند نباید ببیند واگربادیدن میتواند مداوا کند نباید دست بزند
واگرهردوعمل دیدن ودست زدن برای پزشک لازم باشد باید از آیینه درمقابل عورت
استفاده کند وعورت را از آیینه ببیند؟؟؟ وچرا و چراهای بیشماردیگر.
وبه این نتیجه رسیدم که پاسخ به
تمامی یا اکثر این سرخوردگی های شرم آور دریک کلمه ویک چیزخلاصه می شود و آن « دین و مذهب » به هرشکل وبه هر نامی است که مبنای آن دین
ومذهب در کتابهای آسمانی بخصوص در دین به زور وارد شده درکشور ما اسلام که « قرآن » مبنای تمام قوانین آن می باشد.
با بررسی همه جانبه به دوراز تقدس
های پوشالی وبزرگنمایی های کورکورانه وبااستفاده ازعقل وخرد بیدارشده وترازوی
وجدان آگاه ومعرفت انسانی درکتاب آسمانی اسلام «قرآن» به بسیاری ازپرسشها وچراهای دیگرخود
رسیدم وبرای هرکسی هم اینچنین خواهد بود و وقتی درصد بالایی ازجامعه
وازاقشارگوناگون درباره مطلبی هم نظر وهمفکروهم عقیده شدند وهمگی به اشتباه بودن
عقاید پوشالی وخرافاتی وروشهایی که چشم وگوش بسته آنها راقبول کرده بودند پی ببرند
آنگاه میتوان به باز شدن راهی برای حل مشکلات فعلی کشورمان از گمراهی و بدبختی
وفقروفساد اندیشه وفرهنگ زدگی ونیزرهایی از استحمارو استحماق ورسیدن به دانایی
وانسانیت امیدوار شد ،که درپست بعدی راجب به آن موارد ی که پی به آنها برده ام تحت عنوان قرآن درپیشگاه عقل ومنطق وخرد
وترازوی وجدان اشاره خواهم
کرد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر